vasael.ir

کد خبر: ۱۲۷۶۴
تاریخ انتشار: ۰۱ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۴:۰۵ - 20 February 2019
حجت الاسلام والمسلمین ارسطا / ۶۵

فقه القضا | بررسی روایات دال بر حرمت پرداخت هدیه به قاضی

وسائل ـ حجت الاسلام والمسلمین ارسطا ضمن بررسی ادله دیدگاه مختار پیرامون گرفتن هدیه توسط قاضی گفت: در این مسئله روایاتی هم از طریق منابع اهل سنت و هم از طریق منابع امامیه وارد شده است که می‌توان از آن‌ها حکم به حرمت گرفتن هدیه توسط قاضی کرد.
به گزارش خبرنگار وسائل، حجت الاسلام والمسلمین محمد جواد ارسطا فقه القضا | بررسی روایات دال بر حرمت پرداخت هدیه به قاضیدر شصت و پنجمین جلسه درس خارج فقه القضا به بررسی ادله دیدگاه مختار پیرامون حکم پرداخت هدیه به قاضی پرداخت.

وی در ابتدا پس از اشاره به قاعده اولیه در باب هدیه دادن و هدیه گرفتن گفت: قاعده اولیه در باب هدیه دادن و هدیه گرفتن استحباب است و دلیل این استحباب، وجود روایات فراوانی است که هم در خصوص هدیه دادن و هم در خصوص هدیه گرفتن وجود دارد.

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در این زمینه به روایت نبوی اشاره کرد و اظهار داشت: مطابق این روایت، هدیه به دنبال خود دوستی می‌آورد، بین افراد برادری ایجاد می‌کند و کینه‌ها را از بین می‌برد.

حجت الاسلام والمسلمین ارسطا پیرامون استحباب گرفتن هدیه گفت: حتی اگر روایاتی در باب استحباب گرفتن هدیه وجود نداشت، صرفا با وجود روایاتی که دادن هدیه را مستحب می‌داند، می‌توانستیم حکم کنیم که هم دادن هدیه مستحب است و هم گرفتن آن.

وی در ادامه ضمن پرداختن به قاعده ثانویه در باب هدیه، گفت: روایاتی هم در منابع اهل سنت و هم در منابع شیعه وجود دارد که مطابق آن‌ها هدیه گرفتن کارگزاران دولتی که قاضی یکی از آن‌ها است، حرام است.

استاد درس خارج حوزه علمیه در مقام بیان روایات اهل سنت پیرامون گرفتن هدیه توسط قاضی مطرح کرد: در این مورد چهار روایت وجود دارد که وفق آن‌ها، هدیه گرفتن کارگزاران دولتی حرام دانسته شده است؛ به عنوان مثال، مطابق روایت نبوی «هدایا العمال حرام کلها». یعنی هر هدیه‌ای که به کارگزاران حکومتی داده شود حرام است.

وی در ادامه در رابطه با روایاتی که در این زمینه در کتب امامیه وارد شده است، به چهار روایت از حضرت امیر (ع) اشاره کرد و اظهار داشت: مطابق برخی از این روایات، گرفتن هدیه توسط کارگزاران حکومت سحت و حرام است و یکی از روشن‌ترین مصادیق آن، قضات هستند.
 

خلاصه درس جلسه گذشته

به گزارش خبرنگار وسائل، حجت الاسلام والمسلمین ارسطا در جلسه گذشته به بررسی حکم پرداخت هدیه به قاضی پرداخت و در ابتدای بحث به تفاوت رشوه و هدیه اشاره کرد و گفت: رشوه وجهی است که راشی آن را برای رسیدن به مقصود خود پرداخت می‌کند، اما هدیه وجهی است که مُهدی به مُهدی الیه اعطاء می‌کند، بدون اینکه چشم داشتی داشته باشد.

وی در ادامه دیدگاه شیخ طوسی و حضرت آیت الله سبحانی را تبیین کرد و گفت: مطابق فرمایشات این بزرگواران گرفتن هدیه توسط قاضی حرام نیست. به اعتقاد ما با توجه به برخی از روایات می‌توان گفت که پرداخت رشوه به قاضی حرام است. مضافا اینکه هدیه گرفتن قاضی می‌تواند زمینه ساز مفاسدی نظیر سوء ظن مردم نسبت به قضات شود.


آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح مطالب مطرح شده در این جلسه است:

بحث در مورد هدیه دادن به قضات بود. گفته شد که اگر شخصی مالی را به قاضی پرداخت کند، چنانچه پرداخت وجه به خاطر عوض باشد، رشوه است و در این امر، عنوان وجه دخالتی ندارد چراکه ماهیت رشوه محقق شده است. اما آنچه هم اکنون در مورد آن بحث می‌کنیم، حکم پرداخت هدیه به قاضی است.
 
یعنی شخص مالی را به قاضی پرداخت می‌کند بدون اینکه چشم داشتی به این خاطر داشته باشد. حال آیا پرداخت این مال به قاضی جایز است؟ در این مورد در میان فقها اختلاف است؛ بسیاری از فقها قائل به جواز و برخی قائل به حرمتند. 
 
به اعتقاد ما چنانچه در این مسئله به روایات باب مراجعه کنیم، به حکم مسئله پی می‌بریم. می توان گفت که متاسفانه بسیاری از فقها در تالیفات خود کمتر به این روایات رجوع کرده اند.
 

قاعده اولیه در رابطه با حکم هدیه دادن و گرفتن

قاعده اولیه در باب هدیه دادن و هدیه گرفتن بدون شک استحباب است و دلیل این استحباب، وجود روایات فراوانی است که هم در خصوص هدیه دادن و هم در خصوص هدیه گرفتن وجود دارد. به عنوان مثال، در کتاب کافی جلد ۵ صفحه ۱۴۴ از پیامبر اکرم (ص) وارد شده است:
 
«علی بن إبراهیم، عن أبیه، عن النوفلی، عن السکونی، عن أبی عبد الله (علیه السلام) قال: قال رسول الله (صلى الله علیه وآله): تهادوا تحابوا، تهادوا فإن‌ها تذهب بالضغائن». حضرت رسول (ص) فرمودند: به یکدیگر هدیه دهید، زیرا هدیه دادن کینه‌ها را از بین می‌برد.

همچنین در کتاب «بحار الانوار» جلد ۷۷ صفحه ۱۶۶ از پیامبر اسلام (ص) نقل شده است: «الهدیة تورث المودة وتجدر الاخوة، وتذهب الضغینة. تهادوا تحابوا. نعم الشئ الهدیة أمام الحاجة. اهد لمن یهدیک. الهدیة تفتح الباب المصمت.نعم مفتاح الحاجة الهدیة. المرء مخبو تحت لسانه. ما یصلح للمولى فعلى العبد حزام. الهدایا رزق الله - من أهدی إلیه شئ فلیقبله. إن هذه القلوب تمل کما تمل الأبدان فاهدوا إلی‌ها طرائف الحکم».

مطابق این روایت، هدیه به دنبال خود دوستی می‌آورد، بین افراد برادری ایجاد می‌کند و کینه‌ها را از بین می‌برد. پیامبر(ص) در انتهای این روایت می‌فرماید: به یکدیگر هدیه دهید تا بدین ترتیب محبت بین شما ایجاد شود.

در این مورد روایات زیادی وجود دارد. حال سوالی مطرح می‌شود که آیا همانطور که این روایات شامل هدیه دادن می‌شوند، شامل هدیه گرفتن نیز می‌شوند؟ در پاسخ باید گفت: بدون شک آری. یعنی اگر روایاتی در باب گرفتن هدیه وجود نداشت، صرفا با وجود همین روایات می‌توانستیم حکم کنیم که هم دادن هدیه مستحب است و هم گرفتن آن.

زیرا اثری که مترتب بر هدیه است یعنی ایجاد محبت، ایجاد برادری و از بین رفتن کینه ها، هنگامی ایجاد می‌شود که طرف مقابل قبول کند. بدون شک محبت در زمانی ایجاد می‌شود که طرف مقابل هدیه را قبول کند وگرنه عدم قبول هدیه برای کسی که هدیه می‌دهد، جسارت تلقی می‌شود.

مضافا اینکه ما روایاتی را داریم که مطابق آن‌ها گرفتن هدیه نیز مستحب است؛ به عنوان مثال، وفق روایت نبوی در کتاب «کافی» جلد ۵ صفحه ۱۴۳: «وبإسناده قال: قال رسول الله (صلى الله علیه وآله): لو اهدى إلی کراع لقبلته».

«کراع» به پاچه گاو و یا گوسفند می‌گویند. در این روایت نبی اکرم (ص) می‌فرمایند: اگر فقط پاچه گوسفند و یا گاو را به من هدیه دهند، من آن را قبول می‌کنم. یعنی حتی اگر هدیه بی ارزشی مثل پاچه گاو و یا گوسفند را هدیه دهند، باز هم گرفتن آن مستحب است.

همچنین مطابق روایتی دیگر از نبی اکرم (ص) «من تکرمه الرجل لاخیه المسلم ان یقبل تحفته و یتحفه بما عنده و لا یتکلف له شیئا». وفق این روایت یکی از تکریم‌هایی که انسان نسبت به برادر دینی خود روا می‌دارد، این است که هدیه او را قبول کند، خود به او هدیه دهد و خود را در برابر او به زحمت نیندازد!
 

قاعده ثانویه، گرفتن هدیه توسط قاضی

تاکنون قاعده اولیه را بحث کردیم. در بررسی قاعده ثانویه روایاتی را نقل می‌کنیم که برخی از آن‌ها به ندرت در کتب فقها مورد بررسی قرار گرفته است. ما در این بخش هشت روایت را ذکر می‌کنیم که چهار مورد آن از پیامبر اکرم (ص) و چهار روایت دیگر از امیر المومنین (ع) نقل شده است.
 

روایات مذکور در منابع اهل سنت

روایات دسته اول از منابع اهل سنت است؛ روایت اول از پیامبر اکرم (ص) در کتاب «کنز العمال» حدیث شماره ۱۵۰۶۲ است: «الهدیه الی الامام غلول». وفق این روایت هدیه دادن به رهبر جامعه خیانت است.

روایت دوم نیز از پیامبر اکرم (ص) و در همین کتاب حدیث شماره ۱۵۰۶۷ است: «هدایا العمال غلول». به موجب این روایت، هدایایی که به کارگزاران حکومتی داده می‌شود غلول است. روایت سوم در همین کتاب از پیامبر اکرم (ع) حدیث شماره ۱۵۰۶۸ است: «هدایا العمال حرام کلها». یعنی هر هدیه‌ای که به کارگزاران حکومتی داده شود حرام است.

روایت چهارم نیز در کتاب «صحیح بخاری» حدیث شماره ۷۱۷۴ از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: «حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، حَدَّثَنَا سُفْیَانُ، عَنِ الزُّهْرِیِّ، أَنَّهُ سَمِعَ عُرْوَةَ، أَخْبَرَنَا أَبُو حُمَیْدٍ السَّاعِدِیُّ، قَالَ: اسْتَعْمَلَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ رَجُلًا مِنْ بَنِی أَسْدٍ یُقَالُ لَهُ ابْنُ الأُتَبِیَّةِ عَلَى صَدَقَةٍ.

فَلَمَّا قَدِمَ قَالَ: هَذَا لَکُمْ وَهَذَا أُهْدِیَ لِی، فَقَامَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَلَى ـ المِنْبَرِ ـ قَالَ سُفْیَانُ أَیْضًا فَصَعِدَ المِنْبَرَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَى عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ: "مَا بَالُ العَامِلِ نَبْعَثُهُ فَیَأْتِی یَقُولُ: هَذَا لَکَ وَهَذَا لِی، فَهَلَّا جَلَسَ فِی بَیْتِ أَبِیهِ وَأُمِّهِ، فَیَنْظُرُ أَیُهْدَى لَهُ أَمْ لا، وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ، لا یَأْتِی بِشَیْءٍ إِلَّا جَاءَ بِهِ یَوْمَ القِیَامَةِ یَحْمِلُهُ عَلَى رَقَبَتِهِ.

إِنْ کَانَ بَعِیرًا لَهُ رُغَاءٌ، أَوْ بَقَرَةً لَهَا خُوَارٌ، أَوْ شَاةً تَیْعَرُ «ثُمَّ رَفَعَ یَدَیْهِ حَتَّى رَأَیْنَا عُفْرَتَیْ إِبْطَیْهِ» أَلا هَلْ بَلَّغْتُ ثَلاَثًا، قَالَ سُفْیَانُ: قَصَّهُ عَلَیْنَا الزُّهْرِیُّ، وَزَادَ هِشَامٌ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ أَبِی حُمَیْدٍ قَالَ: سَمِعَ أُذُنَایَ، وَأَبْصَرَتْهُ عَیْنِی، وَسَلُوا زَیْدَ بْنَ ثَابِتٍ فَإِنَّهُ سَمِعَهُ مَعِی، وَلَمْ یَقُلِ الزُّهْرِیُّ سَمِعَ أُذُنِی، خُوَارٌ: صَوْتٌ، «وَالجُؤَارُ مِنْ» تَجْأَرُونَ: «کَصَوْتِ البَقَرَةِ»».

پیامبر اکرم (ص) شخصی را برای جمع آوری زکات فرستاد. این شخص زکات را جمع آوری کرد و خدمت نبی اکرم (ص) آورد. در این هنگام وی پس از اشاره به یکی اموال به نبی اکرم (ص) عرض کرد: این مال به خود من هدیه داده شده است.

رسول الله (ص) از رفتار او ناراحت شد. وی در سخنرانی خود بعد از حمد و ثنای خدای متعال چنین فرمود: چه می‌شود کارگزارانی که ما برای کار‌های مختلف می‌فرستیم و آن‌ها در هنگام مراجعت به ما می‌گویند که این مال متعلق به شما است و این مال متعلق به من است.

حضرت محمد (ص) در ادامه می‌فرماید: چرا آن شخص در خانه پدر و مادرش نمی‌نشیند تا ببیند که آیا مالی به او هدیه داده می‌شود و یا خیر؟! تعبیر بعدی پیامبر اکرم (ص) دال بر حرمت هدیه دادن به کارگزاران دولت است و نشان می‌دهد که مواخذه شدیدی شامل چنینی کسی می‌شود.
 
ایشان فرمودند: به آن خدایی که جانم در دست اوست قسم! شخصی که به عنوان عامل می‌فرستیم هدیه‌ای را قبول نمی‌کند مگر اینکه آن هدیه را در روز قیامت در حالی با خود می‌آورد که سنگینی آن هدیه بر روی گردنش است.

در ادامه حضرت (ص) مثال‌هایی را در این رابطه می‌زنند: اگر هدیه، شتر، گاو و یا گوسفند باشد، کارگزار باید در صحرای محشر آن را برگردن خود حمل کند. این مثال‌ها کنایه از این است که هدایایی که کارگزار دریافت می‌کند، در روز قیامت وزر و وبال او خواهد بود.

در انتهای این روایت حضرت رسول (ص) خطاب به خداوند متعال عرضه داشت: خداوندا! آیا رسالت تو را تبلیغ نکردم؟ این تعبیر در فرمایشات پیامبر اکرم (ص) در موارد مهم دیده می‌شود. در برخی موارد آمده است که خداوندا! شاهد باش که من امر شما را تبلیغ کردم.
 
این تعابیر نشان از اهمیت مسئله است و احتمالا با عدم پذیرش مردم رو به رو می‌شود، همانطور که در مسئله تبلیغ ولایت امیر المونین (ع) نیز رسول الله (ص) از این تعبیر استفاده کردند.
 

روایات مذکور در منابع شیعه

اما دسته دوم روایات که در کتب شیعه نقل شده است: روایت پنجم این باب در کتاب بحار الانوار جلد ۷۵ صفحه ۳۴۵ از امیر المومنین(ع) نقل شده است: «أبی، عن أحمد بن إدریس، عن الاشعری، عن موسى بن عمران عن ابن سنان، عن أبی الجارود، عن سعد الاسکاف، عن ابن نباته، عن أمیر المؤمنین صلوات الله علیه قال: أیما وال احتجب عن حوائج الناس احتجب الله یوم القیامة عن حوائجه، وإن اخذ هدیة کان غلولا، و إن أخذ رشوة فهو مشرک».

به موجب این روایت هر فرمانروایی که خود را از حوائج مردم پنهان نگه دارد، خداوند متعال نیز در روز قیامت خود را از حاجت‌های او پنهان می‌کند و چنانچه او هدیه‌ای را قبول کند، این هدیه خیانت است و اگر رشوه‌ای را قبول کند، مشرک است. دلالت این روایت بسیار روشن است، خصوصا بعد از اینکه بین هدیه و رشوه تقابل قائل شده است، زیرا با این تقابل این اشکال دفع می‌شود که چه بسا هدیه در این روایت، به معنای رشوه است.

روایت ششم نیز از امیر المومنین (ع) به نقل از امام رضا (ع) است که در کتب متعددی من جمله «عیون اخبار الرضا» جلد ۲ صفحه ۲۸ و کتاب «جامع الاخبار» آمده است: «و بهذا الاسناد عن على بن أبی طالب علیه السلام فی قول الله عزوجل (أَکَّالُونَ لِلسُّحْتِ) قال هو الرجل الذی یقضى لاخیه الحاجة ثم یقبل هدیته». 
 
حضرت امیر (ع) در مورد آیه شریفه «أَکَّالُونَ لِلسُّحْتِ» فرمود: مقصود مردی است که حاجت برادر مومن خود را برآورده می‌کند و سپس هدیه او را می‌پذیرد.

یکی از روشن‌ترین مصادیق روایت مذکور، قضاتی هستند که پس از حکم دادن، بدون اینکه از قبل از سوی محکوم له قراری گذاشته باشد از او هدیه‌ای را قبول می‌کند. وفق این روایت هدیه‌ای که قاضی دریافت می‌کند، مصداق خوردن حرام است.

روایت هفتم نیز از امیر المومنین (ع) در کتاب «شرح نهج البلاغه ابن ابی احدید» جلد ۳ صفحه ۲۰۳ و ۲۰۴ نقل شده است؛ ابن ابی الحدید در شرح خود روایت زیادی را از امیرالمومنین (ع) آورده است که در نهج البلاغه نیستند؛ همچنین ایشان در پایان کتاب خود، جملات قصار بسیاری را از حضرت امیر (ع) نقل می‌کند.

ایشان در کتاب خود به این روایت اشاره می‌کند: «و جاء علی ع. حتى مر بالأنبار فاستقبله بنو خشنوشک دهاقین‌ها قال نصر الکلمة فارسیة أصل‌ها خش أی الطیب قال فلما استقبلوه نزلوا عن خیولهم

ثم جاءوا یشتدون معه و بین یدیه و معهم براذین قد أوقفو‌ها فی طریقه فقال ما هذه الدواب التی معکم و ما أردتم بهذا الذی صنعتم قالوا أما هذا الذی صنعنا فهو خلق منا نعظم به الأمراء و أما هذه البراذین فهدیة لک و قد صنعنا للمسلمین طعاما و هیأنا لدوابکم علفا کثیرا.

فقال ع. أما هذا الذی زعمتم أنه فیکم خلق تعظمون به الأمراء فو الله ما ینفع ذلک الأمراء و إنکم لتشقون به على أنفسکم و أبدانکم فلا تعودوا له و أما دوابکم هذه فإن أحببتم أن آخذ‌ها منکم و أحسب‌ها لکم من خراجکم أخذنا‌ها منکم و أما طعامکم الذی صنعتم لنا فإنا نکره أن نأکل من أموالکم إلا بثمن

قالوا یا أمیر المؤمنین نحن نقومه ثم نقبل ثمنه قال إذا لا تقومونه قیمته نحن نکتفی بما هو دونه قالوا یا أمیر المؤمنین فإن لنا من العرب موالی و معارف أ. تمنعنا أن نهدی لهم أو تمنعهم أن یقبلوا منا فقال کل العرب لکم موال و لیس ینبغی لأحد من المسلمین أن یقبل هدیتکم و إن غصبکم أحد فأعلمونا قالوا یاأمیر المؤمنین إنا نحب أن تقبل هدیتنا و کرامتنا قال ویحکم فنحن أغنى منکم و ترکهم و سار».

حضرت امیر (ع) هنگامی که به سمت ایران می‌آمدند، وارد شهر انبار شدند. هنگامی که دهقان‌های شهر انبار حضرت (ع) را دیدند به دنبال حضرت پیاده به راه افتادند و در جلوی حضرت به هم فشار می‌آوردند. حضرت (ع) فرمودند: برخی از آن‌ها با خود اَستر‌هایی را آورده بودند. حضرت (ع) فرمود: این چهارپایان چیست و به چه منظوری آن‌ها را آورده اید و قصدتان از این دویدن چیست؟

جواب دادند عادتی است از ما که با آن امرای خودمان را تعظیم می‌کنیم. برخی از آن‌ها جلوی اسب حضرت و برخی از آن‌ها پشت سر اسب حضرت می‌دویدند. و اما این اَستر‌هایی که با خود آورده ایم، هدیه‌ای برای شما است. همچنین ما برای مسمانانی که همراه شما هستند، غذا و برای چهارپایان شما نیز علوفه تهیه کرده ایم.

حضرت (ع) فرمود: قسم به خدا امیرانتان از این کار شما هیچ سودی نمی‌برند. شما با این کار هم در دنیا و هم در آخرت خود را به سختی می‌اندازید، پس دیگر این کار را نکنید. اما این چهارپایانی که با خود آورده اید، چنانچه دوست دارید که من این چهارپایان را جزء مالیات شما حساب کنم، در این صورت آن‌ها را قبول می‌کنم.
 
معنای فرمایش حضرت (ع) این است که قبول چهارپایان در صورتی است که هدیه نباشند و بلکه جزء مالیات و خراج باشند. در ادامه ایرانیان اصرار کردند و گفتند که ما به خاطر علاقه به شما، این هدیه را می‌دهیم و حضرت (ع) با این حال هدیه را قبول نکرد. اصرار حضرت (ع) بر عدم قبول هدیه، نشان از مذمت این کار دارد./904/241/ح
 

مقرر: مجتبی گهرگزی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۹ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۳:۰۶
طلوع افتاب
۰۶:۰۸:۵۳
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۹
غروب آفتاب
۱۹:۵۷:۲۱
اذان مغرب
۲۰:۱۵:۴۳